کد مطلب:12367 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:264

وضع و موقف مسلمانان در میدان مبارزه و ابعاد مختلف آن
«لتبلون فی أموالكم و أنفسكم، و لتسمعن من الذین أوتوا الكتاب من قبلكم، و من الذین أشركوا أذی كثیرا، و إن تبصروا و تتقوا فإن ذلك من عزم الامور.»آل عمران / 168

ترجمه: مسلما شما در زمینه اموال و نفوس خود آزمایش می شوید. و از آنان كه پیش از شما كتاب آسمانی به آنها داده شده است (یعنی یهود)، و نیز از آنان كه راه شرك را در پیش گرفته اند سخنان آزار دهنده فراوان خواهید شنید. اگر شما استقامت كنید، و تقوی پیشه سازید شایسته تر است. زیرا استقامت و تقوی نشانه ثبات رأی و تصمیم محكم در كارهاست.

در محاسبه تاریخ این است كه رویارویی نخستین میان اسلام و بت پرستی در مكه، با اوضاع و احوالی كه اسلام در مدینه از جهت مبارزه پیچیده با دشمنانش در یك میدان با سه جبهه روبرو بود بكلی فرق داشت. در این میدان گروه قریش در یك مبارزه مسلحانه، و گروهكهای یهود در لانه های خطرآفرینشان، و دسته های منافقان بودند كه با



[ صفحه 182]



شیطان پیمان داشتند.

این جبهه ها از لحاظ زمان و مكان داخل در یكدیگر بودند، و به پیچیدگی سخت و دشوار موضع مسلمانان می افزود؛ از آن جهت كه مؤمنان نمی توانستند برای جهاد با یكی از این جبهه ها با آسودگی و فراغت لازم مبارزه كنند. و پس از آن جبهه به جبهه دیگر منتقل شوند تا نتیجه سنگینی مبارزه برایشان كم، و رنج و مشقتت آن قابل تحمل باشد.

برای ما هم مشكل است كه در پیگیری مسیر و حركت خودمان با مصطفی (ص) در محل هجرتش بكوشیم كه همراه با حوادث مختلف، از یك وضع و موقف به وضع و موقف دیگر در میدان مبارزه بزرگ و پیچیده حركت كنیم، و از موضع و موقفی غیر از آن دور و بر كنار بمانیم.

با وجود این مطلب، می توان گفت كه: جبهه یهود از همان روز اول هجرت پیامبر بر آن شد كه سلاحهای زهرآگین خود را برای جنگ با اسلام تیز و آماده كند؛ ضمن آنكه مبارزه مسلحانه اسلام با بت پرستان قریش به تأخیر افتاد. در آن حال كه میدان كار برای این مبارزه، میان مكه و مدینه محدود می شد، و آمادگی و جمع آمدن نیروها برای آن فراهم می گشت. اما پیامبر مبارزه مسلحانه را شروع نكرد مگر در سال سوم هجرت.

همچنین ظهور مقدمات دشمنی خطرناك منافقان به تأخیر افتاد و در آن فرصت شیطان زهر خود را تدریجا و پنهانی نفوذ می داد، طوری كه ملاحظه آن آسان نمی نمود مگر پس از آنكه زهر را جاری ساخته كار را تمام كرده بود. در حالی كه موجودیت اسلام را سخت ترین مواضع آن تهدید می كرد.

تمام این مطالب از مواردی است كه در محاسبه تاریخ داخل می شد؛ وقتی كه در ظاهر امر روشن شد كه مكه تنها جایی است كه مركز خطر بر ضد اسلام است، و مدینه برای اسلام محل امن و امان از هر خطر می باشد.

اینك همراه با حوادث، باید به جایی رهسپار شویم كه منطق جنگ را در جبهه یهود مورد توجه دقیق قرار دهیم. همان جبهه ای كه طاقت و توان پایداری را در برابر اسلام، از وقتی كه به سرزمین هجرت روی آورده است نداشته و لذا از همان روز اول راه و وسیله مكر و كید را برای مقابله با اسلام در پیش گرفته است. طبیعت این جبهه در حقیقت



[ صفحه 183]



ایجاب می كرد كه مبارزه با اسلام را در دو میدان برگزیند: میدان اول را پس از هجرت، با تمام سلاح یهودی غیر از جنگ و مقاتله. و میدان دوم را پس از جنگ بدر و احدت و خندق؛ جایی كه رویارویی با اسلام را به وسیله شمشیر در جنگی آشكار واجب دید. از میدان اول وضع جدید خطر آشكار می شود؛ خطری كه متوجه موقفی در آن میدان است كه حسابی در مورد عهد و پیمان مكی قبل از هجرت نداشته است.